بنزینلغتنامه دهخدابنزین . [ ب ِ ] (اِ) (مأخوذ از روسی ) بنزین معمولی (اسانس نفت ) که از تقطیر سبک نفت معدنی بدست می آید، و آن ماده ٔ مولد نیرو در اتومبیلها است . اغلب برای آنکه
فسفرلغتنامه دهخدافسفر. [ ف ُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) جسمی است جامد زردرنگ که سطح آن برنگ قهوه ای یا سفید است ، بوی سیر میدهد و در آب غیرمحلول است و چون در هوا فاسد میگردد آن را در
وازلینلغتنامه دهخداوازلین . [ زِ ] (فرانسوی ، اِ) وازلین یا پترولئین یا چربی معدنی از تصفیه ٔ روغن های سنگین نفت امریکا که باقیمانده ٔ تقطیر در 360 درجه گرما میباشد به دست می آید
روغنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اتی، روغنزیتون (کنجد، آفتابگردان، بادام زمینی، سویا، ...)، روغن حیوانی، کرمانشاهی، روغنجامد (اشباع نشده، ...)، چربی▼ روغن [کبد] ماهی دانهها