بادآهنجلغتنامه دهخدابادآهنج . [ هََ ] (اِ مرکب ) دریچه یا روزنی که برای آمدن هوای تازه سازند. (آنندراج ). دریچه و روزنه . (ناظم الاطباء). رجوع به بادخان و بادگیر شود.
بادآهنجفرهنگ انتشارات معین(هَ) (اِمر) دریچه ، روزنه ، دریچه ای که برای وزیدن باد باز کنند، بادآهنگ نیز گویند.
بزل مفصلarthrocentesisواژههای مصوب فرهنگستانبیرون کشیدن مایع داخل مفصل با استفاده از سوزن متـ . بندآهنج
بادآهنجلغتنامه دهخدابادآهنج . [ هََ ] (اِ مرکب ) دریچه یا روزنی که برای آمدن هوای تازه سازند. (آنندراج ). دریچه و روزنه . (ناظم الاطباء). رجوع به بادخان و بادگیر شود.
بادنگلغتنامه دهخدابادنگ . [ دَ ] (اِ) قسمی لباس بلند و گشاد. (از ناظم الاطباء). بادنج . رجوع به باداهنگ و بادآهنج شود.
بادهنجلغتنامه دهخدابادهنج . [ هََ ] (اِ مرکب ) دودآهنگ . معرب بادآهنگ مرکب از کلمه ٔباد و آهنگ بمعنی کشیدن . دودکش . هواکش . و رجوع به بادآهنج شود. دزی آرد: مرادف بادنج است بمعنی
بادآهنگفرهنگ انتشارات معین(هَ)(اِمر.)1 - صوت ونقش خوانندگی و گویندگی . 2 - انعکاس صدا، بادآهنج نیز گویند.