بندپایانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجانورانی بدون استخوان و با پوستی سخت و بندبند که هر سال پوستاندازی میکنند، مانند حشرات، سختپوستان، و عنکبوتیان.
بنایان افلاکلغتنامه دهخدابنایان افلاک . [ ب َن ْ نا ن ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عقول عشره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به عقل و عقول عشرة شود.
بندارانلغتنامه دهخدابنداران . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش فیات است که در شهرستان بندرعباس واقع است . دارای 300 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
بندپاییلغتنامه دهخدابندپایی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) بندپاییان . شاخه ای از جانوران غیرذی فقار که دارای پوسته ٔ کیتینی هستند و دارای قرینه ٔ دوطرفی میباشند و بدنشان از بندها و حلقه های
بندمالانلغتنامه دهخدابندمالان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قنوج بخش بمپور است که در شهرستان ایرانشهر واقع شده است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
قطعات دهانیmouthparts, trophiواژههای مصوب فرهنگستاندر بندپایان، بهویژه حشرات، مجموعهای از پیوستهای سر که دارای تقارن دوطرفهاند و در تغذیه نقش دارند