بندوبست چیلغتنامه دهخدابندوبست چی . [ ب َ دُ ب َ ] (ص مرکب ) کسی که در کارهای مختلف با اشخاص مختلف المسلک برای منافع شخصی خود همیشه در زد و بند است . (فرهنگ فارسی معین ).
بندوبست چیلغتنامه دهخدابندوبست چی . [ ب َ دُ ب َ ] (ص مرکب ) کسی که در کارهای مختلف با اشخاص مختلف المسلک برای منافع شخصی خود همیشه در زد و بند است . (فرهنگ فارسی معین ).
ساختوپاخت کردنفرهنگ مترادف و متضادبندوبست کردن، تبانی کردن، توطئه کردن، دسیسه چیدن، زدوبند کردن، سازش کردن
بند و بستیلغتنامه دهخدابند و بستی . [ ب َ دُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بند و بست .بندوبست چی . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).
تدابیرلغتنامه دهخداتدابیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تدبیر. تدبیرها و بندوبست و ص-لاح دید. (ناظم الاطباء) : و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. (سندبادنامه ص 55). رجوع به تدبیر شود.
بندوبست چیلغتنامه دهخدابندوبست چی . [ ب َ دُ ب َ ] (ص مرکب ) کسی که در کارهای مختلف با اشخاص مختلف المسلک برای منافع شخصی خود همیشه در زد و بند است . (فرهنگ فارسی معین ).