بندر کرزهلغتنامه دهخدابندر کرزه . [ ب َ دَ رِ ک ُ زِ ] (اِخ ) بندری از دهستان حمدادی بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است . و 455 تن سکنه دارد. لنگرگاه آن برای کشتی های کوچک مناسب
بندرلغتنامه دهخدابندر. [ ب َ دَ ] (اِ) محلی باشد که قافله و تجار در آن بسیار آیند و روند. (برهان ). کنار دریا که جای بستن کشتی باشد و معنی هر شهری که بر کناره ٔ دریای محیط واقع
بندرلغتنامه دهخدابندر. [ ب َ دَ ] (اِخ ) نام شهری است در غرجه . (فرهنگ اسدی ) : بسی خسرو نامور پیش از اوشدستند زی بندر و ساربان .دیباجی (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 161).
هامبورگلغتنامه دهخداهامبورگ . (اِخ ) بزرگترین بندر آلمان که در دهانه ٔ رود الب در دریای شمال واقع است . این شهر بعد از برلین بزرگترین شهرهای این کشور میباشد. 34 بازرگانی آلمان از ط
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الطرفی . وی کاتب نسخه ٔ نفیسه ای از میزان الحکمة است که در بندر هرمز استنساخ کرده است . (حاشیه ٔ ص 161 از تتمه ٔ صوان الحکمه چ
پلوپونزلغتنامه دهخداپلوپونز. [ پ ِ ل ُپ ُ ن ِ ] (اِخ ) (جنگ ...) این نام بجنگ تاریخیی که از سال 431 تا 404 ق . م . بین اسپارت و آتن ادامه یافت و بتخریب آتن منتهی شد اطلاق میگردد. چ
بهبهانیواژهنامه آزادیکی از محله های قدیمی بندر بوشهر. نام محلۀ بهبهانی از نام بازرگانان، تجار و علمایی گرفته شده که در قرن ۱۲ و ۱۳ هجری قمری از منطقۀ بهبهان مهاجرت کرده و در این شه
جرونلغتنامه دهخداجرون . [ ج َ ] (اِخ ) نام ولایتی بوده نزدیک به بندر هرمز از بناهای اردشیرو گفته اند نزدیک هم بوده است ، در عهد صفویه شاه عباس ماضی بنام خود بندری ساخته آباد نمو