بنت الهدیواژهنامه آزادبنت در زبان عربي يعني دختر هدي هم كه واژه ي اصيل عربي هست به معني هدايت كننده. روي هم رفته دختر هدايت كننده = بنت الهدي
بنت العنبلغتنامه دهخدابنت العنب . [ ب ِ تُل ْ ع ِ ن َ ] (ع اِ مرکب ) شراب ، چه عنب انگور را گویند و در عرب و فارس شراب از انگور میسازند. (غیاث اللغات ). کنایه از شراب انگور. (آنندراج
بنت الارضلغتنامه دهخدابنت الارض . [ ب ِ تُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) سنگریزه . حصاة. || نوعی از چشمه های مخفی که عابر آنرا نمی بیند. || نوعی نبات . و بهمه چیزها که اززمین است بنات الارض گ
بنت الجبللغتنامه دهخدابنت الجبل . [ ب ِتُل ْ ج َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) هضبة و صخره را گویند. || ماری که افسون در وی اثر نکند. || داهیه . || قوس و کمان . (از المرصع).
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن احمد دمشقی . یکی از بزرگان بنی محاسن است در نامه ٔ دانشوران از وی چنین یاد شده است : تاج الدین پسر احمد دمشقی از بنی محاسن که
عروسلغتنامه دهخداعروس . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) مرد و زن نوخواسته یکدیگر را. (منتهی الارب ). زن نوکدخدا و مرد نوکدخدا، مگر در عرف اطلاق این بیشتر بر زن کنند، و به ضمتین خواندن خطاست
ذوالفقارلغتنامه دهخداذوالفقار. [ ذُل ْ ف َ ] (اِخ ) ذوالفقارصاحب ِ فقرات است و فقره هر یکی از مهره های پشت است که ستون فقرات از آن مرکب است و گفته اند که چون بر پشت ذوالفقار خراشهای
علم الهدی رازیلغتنامه دهخداعلم الهدی رازی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ] (اِخ ) سیدمرتضی بن داعی حسنی (یا حسینی )، مکنی به ابوتراب و ملقب به صفی الدین ، و علم الهدی . از علمای بزرگ امامیه در
هادیلغتنامه دهخداهادی . (اِخ ) از القاب امام علی النقی (ع ) امام دهم است . تولدش به روایت اکثر اهل خبر در نیمه های ماه رجب در سنه ٔ اربع عشر و مأتین به مدینه اتفاق افتاد و به ق