بنتلغتنامه دهخدابنت . [ ب ِ ] (ع اِ) دختر. (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن ) (آنندراج ). دختر. و مؤنث ابن نیست بلکه صیغه ٔ جداگانه ای است و در وقت نسبت ، بنتی و ب
بنطلغتنامه دهخدابنط. [ ب ُ ] (معرب ، اِ) پل . محل عبور از آب یا جایی که گود باشد. ج ، ابناط، بنط. (دزی ج 1 ص 118).
بنت اقعدی و قومیلغتنامه دهخدابنت اقعدی و قومی . [ ب ِ ت ُ اُ ع ُ وَ ] (ع ترکیب عطفی ) کسی که از شدت ضرب مضطرب گشته ، گاهی بایستد و گاهی بنشیند. (از المرصع).
بنت بارحلغتنامه دهخدابنت بارح . [ ب ِ ت ُ رِ ] (ع اِمرکب ) بلا و سختی . رجوع به بنات و ترکیبات آن شود.