14 مدخل
فلیکر، سوسو زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن
فریبنده
فریزر
flickermouse
سوسو زدن، مثل نور سوسو
تکان داد، تکان دادن، قطع کردن، بریدن