flareدیکشنری انگلیسی به فارسیشعله ور شدن، شعله، روشنایی خیرهکننده و نامنظم، زبانه کشی، شعله زنی، چراغ یا نشان دریایی، نمایش، از جا در رفتن، باشعله نامنظم سوختن، زبانه کشیدن
تحامللغتنامه دهخداتحامل . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) تحامل در امر و به امر؛ بخود گرفتن کار را بمشقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : عوام ا
داستان پرداختنلغتنامه دهخداداستان پرداختن . [ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) قصه کردن . حدیث کردن . افسانه گفتن . حکایت گفتن : داستان نقش پردازی بمشق سادگی میتوان پرداخت خطبر صفحه ٔ نیرنگ زن .ظهوری
تکلفةلغتنامه دهخداتکلفة. [ ت َ ل ِ ف َ ] (ع اِ) مشقت و دشواری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مشقت . ج ، تکالیف . (اقرب الموارد): حملت الشی ٔ تکلفة؛ یعنی بمشقت و دشواری داشتم آن
اذیلغتنامه دهخدااذی . [ اَ ذا ] (ع مص ، اِمص ) رنجش . ستوهی . (دستوراللغة). آزار. رنج . (مهذب الاسماء). چیزیکه آزار دهد. (آنندراج ). مکروه . (مهذب الاسماء). آزرده شدن . رنجه شد
خستلغتنامه دهخداخست . [ خ ِس ْ س َ ] (ع اِمص ) خساست . لئامت . فرومایگی . نامردی . فروده . (از ناظم الاطباء). ناکسی . (زمخشری ). پستی . دنائت . حقارت . رذالت . وغادت . (یادداشت