flicksدیکشنری انگلیسی به فارسیفیلم ها، تلنگر، تکان ناگهانی، سینما، ضربت اهسته و سبک با شلاق، تکان دادن، قطع کردن، بریدن
اسکندآبادلغتنامه دهخدااسکندآباد. [ اِ ک َ ] (اِخ ) موضعی بمازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 58 بخش انگلیسی ).
داکوهلغتنامه دهخداداکوه . (اِخ ) از ییلاقات دوهزار بمازندران (پیش داکوه و پس داکوه ). سکنه ٔ نشتا و زوار و لنگا در تابستان به داکوه روند. (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 25 و 107
بادورلغتنامه دهخدابادور. (اِخ ) قریه ای بمازندران . رجوع به حبیب السیر چ قدیم طهران ج 3 جزو 2 ص 116 شود.
پیته لوسلغتنامه دهخداپیته لوس . [ ت َ ] (اِ) نوعی مار بمازندران که شکاف گونه ای در زیر دارد و بپشت خوابد و حشرات بر آن شکاف گرد آیند و چون انبوهی بسیار گرد آیند مار آن شکاف بهم آرد