fleersدیکشنری انگلیسی به فارسیفرار می کند، تمسخر، استهزاء، خنده نیشدار، خنده، تمسخر کردن، استهزاء کردن
بیرملغتنامه دهخدابیرم . [ ب َ / ب ِ رَ ] (اِ) نوعی از پارچه ٔ ریسمانی باشد شبیه به مثقالی عراق . لیکن از او باریکتر و نازکتر است . (برهان ). نوعی از پارچه ٔ ریسمانی باشد که شبیه
صالحلغتنامه دهخداصالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن زیادبن دراج ، مکنی به ابی توبه ٔ کاتب . او از ابوالعتاهیة شاعر و ابوعمرو شیبانی و هارون بن حاتم و ابوسعید اصمعی و محمدب
سوزنگریلغتنامه دهخداسوزنگری . [ زَ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل سوزن ساختن . کار سوزن ساز : سوزنگری بمانم و کیمخت گر شوم خر لنگ شد بمرد خرک مرده به که لنگ . سوزنی .تا شرط شغل سوزن و سوزن
صرفلغتنامه دهخداصرف . [ ص َ ] (ع اِ) پول . نقد. وجه . ثمن . ابن بطوطه گوید: و معدن النحاس بخارج تکدا... یأتون به الی البلد فیسبکونه فاذا سبکوه نحاساً احمر صنعوا منه قضباناً فی
توبه کردنلغتنامه دهخداتوبه کردن . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )پشیمان شدن و بازگشت از گناه . (ناظم الاطباء). هود. تهود. تحرج . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از چه توبه نکند