بمبییلغتنامه دهخدابمبیی . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) ایالتی در هند، در جزیره ای از بحر عمان ساحل غربی هند. وسعت آن 496 هزار کیلومتر مربع و سکنه ٔ آن 35944000 تن است . کرسی آن شهر بمبیی و
بمبییلغتنامه دهخدابمبیی . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) بندری در هند، کرسی ایالت بمبیی ، واقع در جزیره ای در بحر عمان . دارای 2839000 تن سکنه . مرکز صنعت نساجی ، ساخت اتومبیل ، هواپیماسازی
بمبلی بوزولغتنامه دهخدابمبلی بوزو. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نوعی پیچک است و در کردستان بدین نام موسوم است . در لاهیجان آن را رَزَک نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به کرم البری شود.
بمبلی بوزلغتنامه دهخدابمبلی بوز. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نامی است که در کردستان به تمیس دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمیس شود.
بمبلی بوزولغتنامه دهخدابمبلی بوزو. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نوعی پیچک است و در کردستان بدین نام موسوم است . در لاهیجان آن را رَزَک نامند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به کرم البری شود.
بمبلی بوزلغتنامه دهخدابمبلی بوز. [ ب َ ب ِ بو ] (اِ) نامی است که در کردستان به تمیس دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمیس شود.