بلیونلغتنامه دهخدابلیون . [ ب ِ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) تلفظ عامیانه ٔ بیلیون . هزارهزارهزار. رجوع به بیلیون شود.
بلونلغتنامه دهخدابلون . [ ب َ ] (اِ) دستمال و رومال . || گلوبند. || تسبیح . || راه و طریق . (ناظم الاطباء).
بلونلغتنامه دهخدابلون . [ ب ُ ] (اِ) بنده ، برابر آزاد. (از برهان ). عبد. مملوک . رق . بنده . مقابل آزاد. و ظاهراً در این بیت محمدبن وصیف سجزی این کلمه آمده است در مدح یعقوب بن
بلوندکلغتنامه دهخدابلوندک . [ ب َ وَ دَ ] (اِ) شمشیر چوبین . (از برهان ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بلونک و بلونه شود.
بلونکلغتنامه دهخدابلونک . [ ب َ ن َ ] (اِ) شمشیر چوبین . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (مجمع الفرس ). بلوندک . بلونه . رجوع به بلوندک و بلونه شود.
بلونهلغتنامه دهخدابلونه . [ ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ) شمشیر چوبین . (برهان ) (آنندراج ). بلونک . بلوندک . و رجوع به بلونک و بلوندک شود.
بختیاروندلغتنامه دهخدابختیاروند. [ ب َ وَ ] (اِخ ) طایفه ای از هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75). از ایلات بختیاری وتابع هفت لنگ است و از شعبات آن است : منجزی ، علاءالدین
ترلیونلغتنامه دهخداترلیون . [ ت ِ رِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) تریلیون در علم حساب نام طبقه ٔ پنجم است که عدد سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم باشد به این شکل :طبقه ٔاول طبقه ٔدوم طبقه ٔسوم
بلونلغتنامه دهخدابلون . [ ب َ ] (اِ) دستمال و رومال . || گلوبند. || تسبیح . || راه و طریق . (ناظم الاطباء).
بلونلغتنامه دهخدابلون . [ ب ُ ] (اِ) بنده ، برابر آزاد. (از برهان ). عبد. مملوک . رق . بنده . مقابل آزاد. و ظاهراً در این بیت محمدبن وصیف سجزی این کلمه آمده است در مدح یعقوب بن
بلوندکلغتنامه دهخدابلوندک . [ ب َ وَ دَ ] (اِ) شمشیر چوبین . (از برهان ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بلونک و بلونه شود.