بلیلالغتنامه دهخدابلیلا. [ ب َ ] (اِخ ) نام حضرت امیرالمؤمنین ابوالحسن علی بن ابی طالب علیه السلام است در انجیل عیسی . (از برهان ) (از ناظم الاطباء).
بلیلانهلغتنامه دهخدابلیلانه . [ ب َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) ممال بلالانه . سزاوار پوشیده شدن بلال که مؤذن حضرت صلی اﷲ علیه و آله باشد. (ناظم الاطباء) : عبای بلیلانه در بر کنندبه دخل
بلیلانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبه روش بلال؛ مانند بلال: ◻︎ عبایی بلیلانه در تن کنند / به دخل حبش جامهٴ زن کنند (سعدی۱: ۱۲۶).
بلیاردلغتنامه دهخدابلیارد. [ ب ِل ْ ] (فرانسوی ، اِ) بیلیارد. نام نوعی بازی اروپایی . رجوع به بیلیارد شود.
بلیاردچیلغتنامه دهخدابلیاردچی . [ ب ِل ْ ] (اِ مرکب ) متصدی سالن بلیارد. رجوع به بیلیارد و بیلیاردچی شود.
بلیلانهلغتنامه دهخدابلیلانه . [ ب َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) ممال بلالانه . سزاوار پوشیده شدن بلال که مؤذن حضرت صلی اﷲ علیه و آله باشد. (ناظم الاطباء) : عبای بلیلانه در بر کنندبه دخل
بلیلانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبه روش بلال؛ مانند بلال: ◻︎ عبایی بلیلانه در تن کنند / به دخل حبش جامهٴ زن کنند (سعدی۱: ۱۲۶).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود
تنلغتنامه دهخداتن . [ ت َ ] (اِ) بدن . (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). جثه و اندام . (آنندراج ). بدن و توش و جسد و اندام و قد و قامت . (ناظم الاطباء). اوستا، تنو (جس