بلیت اعتباریcredit ticketواژههای مصوب فرهنگستانبلیتی که برای استفاده در مدتزمانی خاص، مثلاً یک هفته یا یک ماه یا یک سال، معتبر باشد؛ این بلیت ممکن است رمزدار باشد
بلیتلغتنامه دهخدابلیت . [ ب َ لی ی َ ] (از ع ، اِ) بلیة. آزار و رنج و سختی . (غیاث ) : بلیت را به حسبت یعنی اینکه خدای مرا بس است آنچنان حسبتی که آثار بلیه را نابود گرداند. (تار
بلیتلغتنامه دهخدابلیت . [ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) چک برات . (ناظم الاطباء).تکه کاغذ یا مقوا که بر روی آن مشخصاتی از قبیل بهاو تاریخ و محل استفاده چاپ شده باشد برای ورود به تماشاخان
بلیتلغتنامه دهخدابلیت . [ ب ِل ْ لی ] (ع ص ) بسیار خاموش . (منتهی الارب ). سکیت . (ذیل اقرب الموارد). || مرد خردمند دانا. (منتهی الارب ). || عاقل و خردمند و لبیب . (از اقرب المو
بلیتلغتنامه دهخدابلیت . [ ب ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) بله و گول و کودن .(ناظم الاطباء). بله و بلیت . (فرهنگ لغات عامیانه ).
بلیت ماهانهmonthly ticketواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بلیت اعتباری که از تاریخ مشخصی به مدت یک ماه معتبر باشد
بلیت هفتگیweekly ticketواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بلیت اعتباری که از تاریخ صدور به مدت یک هفته اعتبار داشته باشد
بلیت مغناطیسیmagnetic ticketواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بلیت غالباً اعتباری با پوشش مغناطیسی که وارسی آن بهوسیلۀ دستگاه صورت گیرد
بلیت سراسریfull way ticketواژههای مصوب فرهنگستانبلیتی که با ارائۀ آن و وارد شدن به یک ایستگاه بتوان در مسیرهای مختلف و با تعویض خط، در هر مسیری مسافرت کرد؛ با خروج مسافر از یک ایستگاه، بلیت اعتبار خود را از د
دروازۀ بلیتخوانیfaregateواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که با وارسی اعتبار بلیت به مسافران اجازۀ ورود و خروج میدهد متـ . بلیتخوانی 2