بلوشلغتنامه دهخدابلوش . [ ب ُ] (اِ) نامی است که در تنکابن و کجور و گیلان به تمشک دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تمشک شود.
بلوشهلغتنامه دهخدابلوشه . [ بْل ُ / ب ِ ل ُ ش ِ ] (اِخ ) گابریل ژوزف ادگار (1870 - 1937 م .)، مستشرق فرانسوی . وی زبانهای عربی و فارسی را در مدرسه ٔ السنه ٔ شرقی پاریس فراگرفت ،
بجوشانگویش اصفهانی تکیه ای: beyušen طاری: bevüšen طامه ای: bovišnan طرقی: beyošne کشه ای: bevišne نطنزی: beyušene
بلوشهلغتنامه دهخدابلوشه . [ بْل ُ / ب ِ ل ُ ش ِ ] (اِخ ) گابریل ژوزف ادگار (1870 - 1937 م .)، مستشرق فرانسوی . وی زبانهای عربی و فارسی را در مدرسه ٔ السنه ٔ شرقی پاریس فراگرفت ،
تپشیلغتنامه دهخداتپشی . [ ت ِ ] (اِ) بلوشه در تعلیقات جامعالتواریخ رشیدی آن را لغت مغولی تبشی دانسته که در زبان اویغوری دخیل شده بمعنی بشقاب گود: دیگر در دیار قراقوروم میگذشت [
بابالغتنامه دهخدابابا. (اِ) ادگار بلوشه در توضیح «باباخاتون » آرد: محققاً «بابا» باید خواند و این کلمه در مغولی بنا بر علم الاعلام مغولی از کلمه ٔ چینی «پاپا» بزبان مغولی وارد ش
طران نویانلغتنامه دهخداطران نویان . [ ] (اِخ ) در جامعالتواریخ رشیدی چ بلوشه ص 569 آمده : و ملک تیمور بجای او دختر طران نویان پسرزاده ٔ اولاد قرنویان از چلا بربستد... و در حاشیه ٔ هما