بلندفرهنگ انتشارات معین(بُ لَ) (ص .) 1 - دارای کشیدگی زیاد به سوی بالا. 2 - دارای فاصله زیاد از زمین . 3 - دراز، کشیده . 4 - دارای دامنة زیاد. 5 - دارای ارزش ، یا اهمیت یا اعتبار معنو
بلندگویش اصفهانی تکیه ای: boland طاری: beland طامه ای: beland طرقی: beland کشه ای: beland نطنزی: beland
دُمگیرstingواژههای مصوب فرهنگستانپایهای بلند و لولهمانند که در تونل باد رو به جریان بالادست قرار دارد و مدل هواگَرد با حداقل تزاحم (interference) بر روی آن نصب میشود
جرثقیل پایهبلندportal craneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جرثقیل دروازهای که بر پایههای بلند و قائم استوار است و واگنهای قطار و کفیهای حامل بارگُنج میتوانند از زیر آن عبور کنند
لالهفرهنگ نامها(تلفظ: lāle) (در گیاهی) گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایهای بلند قرار دارد ؛ گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و پیاز دارد ؛ (به مجاز) شخص فداکاری که
بلندارکانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بلندپایه؛ بلندمرتبه.۲. ساختمانی که بر پایههای بلند ساخته شده.
بی حدلغتنامه دهخدابی حد. [ ح َ / ح َدد ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی نهایت . بی پایان . (آنندراج ). بی نهایت و بی کران . بی پایان . غیرمحدود. غیرمتناهی . || بی اندازه . (ناظم الاطباء).