26 فرهنگ

11010 مدخل


بلد

balad

۱. راهبر؛ راهنما.
۲. کسی که راهی را بشناسد یا کاری را بداند.
۳. شهر؛ سرزمین.
۴. نودمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۰ آیه؛ الفجر.
⟨ بلد شدن: (مصدر متعدی) [عامیانه]
۱. کاری را یاد گرفتن.
۲. راهی را شناختن.

۱. دلیل راه، دلیل، راهبر، راهنما، هادی
۲. آشنا، مطلع، وارد، واقف
۳. دیار، شهر، مدینه، ولایت
۴. منطقه، ناحیه

familiar, guide