بلانسبتلغتنامه دهخدابلانسبت . [ ب ِ ن ِ ب َ ] (از ع ، ق مرکب ) (از: ب + لا(نفی ) + نسبت ). بدون نسبت . در تداول عوام پیش از کلمه ٔ زشت آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا). در استعمال کلمه
بلانسبتفرهنگ انتشارات معین( ~. نِ بَ) [ ع . ] (ق .) بدون نسبت . ضح - در استعمال کلمه یا جمله ای نا به جا و غیرمناسب برای این که به مخاطب برنخورد گویند.
بلالغتنامه دهخدابلا. [ ب ِ ] (ع پیشوند) (از: حرف جر «ب » + حرف نفی «لا») کلمه ٔ نفی مأخوذ از عربی ، یعنی بی و بدون ، و چون این کلمه را بر سر اسمی درآورند، اسم معین فعل میگردد