بیقةلغتنامه دهخدابیقة. [ ق َ ] (ع اِ) دانه ای است سبز کلانتر از کرسنه نان و طبیخ آن را میخورند و آن را مقشر کرده به گاوان دهند و گاوان را چاق و فربه کند. (منتهی الارب ).
بیقیةلغتنامه دهخدابیقیة. [ ب َ قی ی َ ] (ع اِ) نباتی است درازتر از عدس و در کشتها روید و در قوت مانند عدس است نافع مفاصل و قبل و فتق . (منتهی الارب ). رجوع به ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی و مفردات قانون ابوعلی چ تهران ص 170 شود.
بقچهلغتنامه دهخدابقچه . [ ب َ /ب ُ چ َ ] (ترکی ، اِ) باقچه . بقچه بمعنی صره یا بسته ای است ، بخصوص بسته ای درهم ها را در آن پیچند. رجوع به النقود ص 168 و بقچه و بغچه و به دزی ج 1 ص <span clas
بقچهلغتنامه دهخدابقچه . [ ب ُ چ ِ / چ َ ] (ترکی ، اِ) بغچه . مأخوذ از ترکی ، بغچه و بسته ٔ کوچک و بستا. (ناظم الاطباء). بسته ٔ خرد. (آنندراج ). بسته . رَزمَه یا رَزمِه . (یادداشت مؤلف ). بلغده . (یادداشت مؤلف ). پرونده . (یادداشت مؤلف ). شمله . (یادداشت م
دست بقچهلغتنامه دهخدادست بقچه . [ دَ ب ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بقچه ٔ کوچک و بقچه ٔ دستی . (ناظم الاطباء). رجوع به بقچه شود.
طاس بقچهلغتنامه دهخداطاس بقچه . [ س ِ ب ُ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجموع اسباب حمام مردی یا زنی .