باهرلغتنامه دهخداباهر. [ هَِ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب . او برادر پدری و مادری حضرت باقر (ع ) است واز کثرت جمال لقب باهر داشته و متصدی صدقات حضرت رسالت و ح
باهرلغتنامه دهخداباهر. [ هَِ ] (ع اِ) رگی است در پوست سر تا یافوخ . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (ص ) اسم فاعل و نعت از بَهر. واضح . مبین . بین . روشن . (آنند
شباریملغتنامه دهخداشباریم . [ ] (اِخ ) (به معنی خراب ) نام محلی در نزدیکی «عای » که اسرائیلیان بقهر در آنجا برگشته اند. (صحیفه ٔ یوشع: 7:5) (قاموس کتاب مقدس ).
بخسلوسلغتنامه دهخدابخسلوس . [ ب َ س ِ ] (اِخ ) نام پادشاهی (در داستان وامق و عذرا) که عذرا را بقهر و تعدی و عنف برده بود. (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ
تغلیبلغتنامه دهخداتغلیب . [ ت َ ] (ع مص ) چیره گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || مستولی ساختن کسی را بر بلا بقهر. (از اقرب الموارد). ||