بسالغتنامه دهخدابسا. [ ب َ ] (اِ) اصطلاح نجومی هندیان است .رجوع به ماللهند ص 316 س 2 جدول مذنبات عالیه شود.
بسالغتنامه دهخدابسا. [ ب َ ] (اِخ ) پسا. فسا. نام شهری است در فارس که آن را فسا میگویند. (برهان ) (فرهنگ سروری ) (ناظم الاطباء) (دِمزن ). نام شهری است در فارس که آن را معرب کرد
freshدیکشنری انگلیسی به فارسیتازه، بتارزگی، تازه کردن، خنک کردن، خنک ساختن، شیرین، تر و تازه، تازه نفس، سبز، سرد، زنده، خنک، باطراوت، با نشاط، خرم، جسور، پر رو، اماده، با روح