68 مدخل
fustier، کهنه، بو گرفته، کفک زده، قدیمی مسلک
شکننده تر، داد و بیداد کن، ایراد گیر، پرهرج ومرج
فساد
فوستریک
پرورش دادن، پروردن، غذا دادن، شیر دادن
غرق شدن، چرک، چرک کردن، گندیدن