بعدیدیکشنری فارسی به انگلیسیafter, ex post facto, dimensional, eventual, following, next, next-door, posterior, secondary, subsequent, successive, ulterior
fundدیکشنری انگلیسی به فارسیسرمایه، صندوق، وجوه، تنخواه، پشتوانه، ذخیره وجوه احتیاطی، سرمایه ثابت یا همیشگی، سرمایه گذاری کردن، تهیه وجه کردن