باخمسلغتنامه دهخداباخمس . [ م ِ ] (فعل ) در ترکی بمعنی دیده که صیغه ٔ ماضی است . (غیاث ) (آنندراج ).
بالمستفادلغتنامه دهخدابالمستفاد. [ بِل ْ م ُ ت َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + مستفاد) آنچه که مستدرک شود. آنچه مفهوم شود. و رجوع به مستفاد شود.
ذوالعنانلغتنامه دهخداذوالعنان . [ ذُل ْ ع ِ ] (اِخ ) نام دیگر صورت شمالی فلکی موسوم بعمسک الأعنه است . و هم آن راقائد و الرّاعی نامند.
حفصةلغتنامه دهخداحفصة. [ ح َ ص َ ] (اِخ ) نام ام المؤمنین دختر عمربن الخطاب (رض )، زوجه ٔرسول اکرم (ص ) است . او در اول زن مردی از قبیله ٔ سهم موسوم به خنیس بن حذافه بود. وی خو
ابوعثمانلغتنامه دهخداابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) حیری رازی . سعد یا سعیدبن اسماعیل . فقیه صوفی بمائه ٔ سیم . اصل او از ری و منشاء و مقام وی به نیشابور در محله ٔ حیره بود و انتساب ا
ابوذرلغتنامه دهخداابوذر. [ اَ ذَرر ] (اِخ ) الغِفاری ، و بعضی ابوالذر گفته اند و اکثر و اشهر اوّلی است . در نام و نسب او اختلافات بسیار است و مشهورتر جندب بن جناده و مادر او رمله
ابراهیم پاشالغتنامه دهخداابراهیم پاشا. [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدعلی . پسر ارشد محمدعلی پاشا، خدیو مصر. مولد او به سال 1200 یا 1204 هَ .ق . در آلبانی (ارناودستان ). آنگاه که محمدعلی در مصر