بعةلغتنامه دهخدابعة. [ ب ُع ْ ع َ ] (ع اِ) شتر بچه که در میان نتاج زاید و آنکه در اول نتاج زاید آنرا رُبَع خوانند و آنکه در آخر نتاج زایدآنرا هُیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء
بعهده گرفتنلغتنامه دهخدابعهده گرفتن . [ ب ِ ع ُ دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) تعهد کردن . متعهد شدن . قبول کردن . عهده دار شدن .
undertakeدیکشنری انگلیسی به فارسیبعهده گرفتن، متعهد شدن، عهده دار شدن، تعهد کردن، متقبل شدن، قول دادن، تقبل کردن
بعهده گرفتنلغتنامه دهخدابعهده گرفتن . [ ب ِ ع ُ دَ / دِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) تعهد کردن . متعهد شدن . قبول کردن . عهده دار شدن .
رعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام بعه، اتباع، رعایا، شهروند، اهالی برزگر، روستایی ملت، خلق جمعیت تابع، مستعمره، کشور اقماری
پوزیپ پوسلغتنامه دهخداپوزیپ پوس .(اِخ ) از معاریف یونان بعهد اسکندر که جلای وطن کرده و طرفدار ایران شده بود و در جنگ اسکندر با داریوش سوم اسیر مقدونیان گشت . (ایران باستان ج 2 ص 1322