بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َ ] (ع اِ) علامت اختصاری بجای باطل نویسند. (ناظم الاطباء). رمز باطل است . (یادداشت مؤلف ).
بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َطط ] (اِخ ) دهی است در راه دقوقا. (منتهی الارب ). دهی است در راه دقوق . (ناظم الاطباء).
بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َطط ] (ع مص ) شکافتن ریش و جراحت . (زوزنی ). کفانیدن ریش را. (منتهی الارب ). نشتر زدن قرحه را. شکافتن جراحت . (مؤید الفضلاء). شکافتن جراحت و همیان و ما
بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َ / ب َطط ] (اِ) بت . در عربی مرغابی را گویند. (برهان ). مرغابی . (ناظم الاطباء). جانور معروف و این معرب است . (غیاث ) (آنندراج ). جانوری است مشهور. (مو
بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َ ] (ع اِ) علامت اختصاری بجای باطل نویسند. (ناظم الاطباء). رمز باطل است . (یادداشت مؤلف ).
بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َطط ] (اِخ ) دهی است در راه دقوقا. (منتهی الارب ). دهی است در راه دقوق . (ناظم الاطباء).
بطلغتنامه دهخدابط. [ ب َطط ] (ع مص ) شکافتن ریش و جراحت . (زوزنی ). کفانیدن ریش را. (منتهی الارب ). نشتر زدن قرحه را. شکافتن جراحت . (مؤید الفضلاء). شکافتن جراحت و همیان و ما