لغتنامه دهخدا
حیف . [ ح َ ] (ع مص ) جور و ستم کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بیداد کردن . (ترجمان عادل ). جور و ستم کردن بر کسی خواه حاکم باشدیا غیر حاکم . (ناظم الاطباء). فارسیان بدین معنی با لفظ نمودن و رفتن بصله ٔ بر استعمال نمایند، چنانکه گویند بر کسی حیف و میل نرود. (آنن