fakeدیکشنری انگلیسی به فارسیجعلی، ساختگی، جعل، تقلید، فریب دهنده، وانمود کردن، حلقه کردن، پیچیدن، جا زدن، ساختن
حدیثلغتنامه دهخداحدیث . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) نو. جدید. تازه . مقابل قدیم : ابواب خزائن قدیم و حدیث فرمود تا گشاده کردند. (جهانگشای جوینی ). || چیز نو. چیزی نو. || سخن نو.(دهار). |
بشن پدلغتنامه دهخدابشن پد. [ ب ِ ش َ پ َ ] (اِ) بشن پذ . نوعی از سرود هندی است مثل دهرپد. (غیاث ) (آنندراج ) (ماللهند ص 273 س 8).
بشنلغتنامه دهخدابشن . [ ] (اِخ ) (کی ...) نیای لهراسب . لهراسب بن اروندشاه بن کی بشن بن کیقباد. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی 1328 هَ . ق . ص 95 لندن شود.