fakeدیکشنری انگلیسی به فارسیجعلی، ساختگی، جعل، تقلید، فریب دهنده، وانمود کردن، حلقه کردن، پیچیدن، جا زدن، ساختن
بشن پدلغتنامه دهخدابشن پد. [ ب ِ ش َ پ َ ] (اِ) بشن پذ . نوعی از سرود هندی است مثل دهرپد. (غیاث ) (آنندراج ) (ماللهند ص 273 س 8).
بشنلغتنامه دهخدابشن . [ ] (اِخ ) (کی ...) نیای لهراسب . لهراسب بن اروندشاه بن کی بشن بن کیقباد. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی 1328 هَ . ق . ص 95 لندن شود.
بشنلغتنامه دهخدابشن . [ ب َ / ب َ ش َ ] (اِ). بمعنی قد و بالا باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری ) (شعوری ج 1 ورق 186). بمعنی قد و بالا و اندام و بدن آدمی آمده و بمعنی