بوفلغتنامه دهخدابوف . (اِ) پرنده ای است که به نحوست اشتهار دارد و آنرا بوم نیز گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). جغد. (فرهنگ فارسی معین ). مرغی است بنحوست معروف و آنرا کوف و ب
بیفلغتنامه دهخدابیف . (اِ) بیو. این دو نام را در کردستان به ارژن دهند. رجوع به ارژن شود. (یادداشت مؤلف ).
بشوگویش اصفهانی تکیه ای: bebe / gel طاری: bebe طامه ای: bobe طرقی: bebo کشه ای: bebo نطنزی: babe / vâbe
fatدیکشنری انگلیسی به فارسیچربی، چاق، پیه، چربی دار کردن، فربه یا پرواری کردن، چرب، فربه، ضخیم، چربی دار، سمین
بوفلغتنامه دهخدابوف . (اِ) پرنده ای است که به نحوست اشتهار دارد و آنرا بوم نیز گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). جغد. (فرهنگ فارسی معین ). مرغی است بنحوست معروف و آنرا کوف و ب
بیفلغتنامه دهخدابیف . (اِ) بیو. این دو نام را در کردستان به ارژن دهند. رجوع به ارژن شود. (یادداشت مؤلف ).