بادزهریهلغتنامه دهخدابادزهریه . [ زَ ری ی َ ] (معرب ، اِ مرکب ) مأخوذ از پارسی ، تریاقیست و خاصیت دفع سم دارد. (ناظم الاطباء).
fanciesدیکشنری انگلیسی به فارسیفانتزی، تصور، خیال، وهم، قوه مخیله، هوس، پنداره، تصور کردن، علاقه داشتن به، پنداشتن
بادزهریهلغتنامه دهخدابادزهریه . [ زَ ری ی َ ] (معرب ، اِ مرکب ) مأخوذ از پارسی ، تریاقیست و خاصیت دفع سم دارد. (ناظم الاطباء).
لیمونلغتنامه دهخدالیمون . (معرب ، اِ) معرب لیمو، ثمری معروف . لیمو. و فیه بادزهریة تقاوم بها السموم کلها کثیرةالمنافع. (منتهی الارب ). ضریر انطاکی آرد: الاصلی منه هو المستدیر الص