228 مدخل
فهام
شاشیدن
خوشي , طرب , شوخ بودن
جذل , مرح
مبتهج , مسرة , موافق
(بَ شّ) [ ع . ] ( اِ.) گشاده روی ، خوشروی ، خوش منش .
طرفدار
بشاشة , هزل
بشاشة
بشاش دادن
بشاش، خوش، خوشحال، مسرور، منبسط
بشاش