بستۀ هرمیtetrahedral pack, tetrapackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بستهبندی سترون به شکل چهاروجهی منتظم که به سبب پایداری سطح و کاربرد آسان عمدتاً برای نگهداری مایعات از آن استفاده میشود
بستۀ پُستیpostal parcel, colis postal (fr.), CP 1واژههای مصوب فرهنگستانمرسولهای که مطابق با احکام اتحادیۀ جهانی پست و آییننامۀ امانات پُستی حمل میشود و عموماًً حاوی کالاست
بستۀ حبابدارbubble packواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بسته که در آن مواد را با ورقۀ پلاستیکی پلیاتیلنی دارای حبابهای کوچک پرازهوا میپوشانند
بستۀ خارجازاندازهcumbersome parcel, bulky parcel, colis encombrant (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانبستهای که ابعاد و حجم آن از حدود مقرر در آییننامۀ امانات پُستی تجاوز کند و درنتیجه نیاز به اقدامات احتیاطی داشته باشد
داماسیوسلغتنامه دهخداداماسیوس . (اِخ ) صوری . دمسقیوس سوریایی . داماسکیوس . رجوع به داماسکیوس شود. کریستنسن گوید: در نتیجه ٔ تعطیل مدرسه ٔ فلسفه ٔ آتن که در 539 م . اتفاق افتاد و تع
کرگلغتنامه دهخداکرگ . [ ک َ ] (اِ) مخفف کرگدن و آن جانوری است که به هندی گیندا گویند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). کرگدن . کرگندن . حریش . هرمیس . بشان . ریما. ارج . انبیلا. (یاد
کرگدنلغتنامه دهخداکرگدن . [ ک َ گ َ دَ ] (اِ) کرگ . کرگندن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هرمیس . (منتهی الارب ).کرگ . (مهذب الاسماء). حمارهندی . (شفا ص 470) (از صبح الاعشی ج 2 ص 37)
دستلغتنامه دهخدادست . [ دَ] (اِ) از اعضای بدن . دوقسمت جدا از بدن که در دو طرف تن واقع و از شانه به پائین فروآویخته است و از چند قسمت مرکب است : بازو و ساعد و کف دست و انگشتان
اصفهانلغتنامه دهخدااصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام شهر بدین صورتها آمده است : انزان . گابیان . گابیه . جی . اسپاهان . سپاهان . اسپهان . صفاهان . اسفاهان . اصفاهان . اسبهان . اسفهان