بستگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتباط، پیوستگی، پیوند، خویشاوندی، خویشی، رابطه، علقه، قرابت ۲. مشروط، منوط، وابسته
بستگیلغتنامه دهخدابستگی . [ ب َ ت َ ] (حامص ) ارتباط و پیوستگی . (ناظم الاطباء). رابطه . ربط : همی دیر شد سوده آن بستگی سبک شد دل بسته ز آهستگی . فردوسی .این کار بآن بستگی دارد.
بستگی داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. وابسته بودن، منوط بودن، مشروط بودن ۲. خویشاوند بودن، قرابت داشتن ۳. پیوند داشتن، مرتبط بودن، رابطه داشتن
بستگی داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت اشتن، منوط بودن، موکولبودن، بسته بودن، درگرو چیزی بودن، تابع بودن مربوط بودن، مرتبط بودن، بههم وابسته بودن مشروط بودن، اما داشتن