بسته بندی کردنلغتنامه دهخدابسته بندی کردن . [ ب َ ت َ / ت ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بستن اشیاء متفرق در یک لفاف و یا در یک صندوق .
ضحاکلغتنامه دهخداضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) بیوراسب . بیوراسف . اژی دهاک . اژدهاک . اژدها. (فردوسی ). اژدهافش . اژدهادوش . (فردوسی )... ماردوش . پادشاه داستانی که پس از جمشید ب
بازداشتنلغتنامه دهخدابازداشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) (اپاک داشتن )، منع نمودن باشد. (برهان ) . (ترجمان القرآن ). ممانعت . (زوزنی ). منع کردن . (آنندراج ). عَصر. غَرض . عَفس . عَفک . ع
دخانیاتلغتنامه دهخدادخانیات . [ دُ نی یا ] (ع اِ) جمع دخانیه . اقسام توتون و تنباکوکه برای دود کردن استعمال کند. (فرهنگ فارسی ). کشیدنیها از توتون و تنباکو و جز آن . (یادداشت مؤلف
بسته بندیلغتنامه دهخدابسته بندی . [ ب َ ت َ / ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل بستن بسته ها و با شدن و کردن صرف شود.
درولغتنامه دهخدادرو. [ دِ رَ / رُو] (اِمص ) عمل قطع کردن ساقه های گندم یا چیدن ساقه های جو و دیگر حبوب . قطع کردن زراعت . (غیاث ). حصاد و چیدن غله و بریدن علف و غله ٔ رسیده و ی