بسایطلغتنامه دهخدابسایط. [ ب َ ی ِ ] (ع اِ) بسائط. ج ِ بسیطه . مقابل مرکبات . امهات . چیزهای مفرد بدون ترکیب . عناصر اربعه . (فرهنگ نظام ). چیزهای مفرد بدون ترکیب : قدما عناصر ار
یدلغتنامه دهخداید. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از بسایط به رنگ خاکستری که به کبودی زند با برقی فلزی به وزن مخصوص 4/940 و در 1135/4 درجه حرارت ذوب شود و چون آن را گرم کنند بخاری
مرکباتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمیختهها، ترکیبات ≠ مفردات، بسایط ۲. درختان میوه(نارنج، لیمو، پرتقال، نارنگی، )
اسطرنونالغتنامه دهخدااسطرنونا. [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) بیونانی علم هیأت و علم نجوم را گویند. (برهان ). مصحف اسطرنومیا. مؤلف نفایس الفنون در فن دویم از مقاله ٔ سیم (در اصول ریاضی ) ا
اعتدال مزاجلغتنامه دهخدااعتدال مزاج . [ اِ ت ِ ل ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حالت سلامت آن . (ناظم الاطباء). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: مزاج دو حالت دارد،معتدل و غیرمعتدل و ای
رب النوعلغتنامه دهخدارب النوع . [ رَب ْ بُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) فرشته ای که حق تعالی برای پرورش و حفاظت هر نوع نباتات و حیوانات و جمادات مقرر فرموده چنانکه برای پرورش هر نوع ، فرشت