بسالةلغتنامه دهخدابسالة. [ ب َ ل َ ] (ع مص ) شجاعت .(اقرب الموارد). شجاعت و دلیری . (غیاث اللغات ). شجاع و دلیر گردیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت دلیر شدن . (زوزنی ) (تاج ا
بساله کردنلغتنامه دهخدابساله کردن . [ ب َ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سودن و صلایه کردن . (ناظم الاطباء).
بساله کردنلغتنامه دهخدابساله کردن . [ ب َ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سودن و صلایه کردن . (ناظم الاطباء).
دلیر شدنلغتنامه دهخدادلیر شدن . [ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دلاور شدن . دلیر گشتن . شجاع شدن . استیساد. اقدام . بأس . بسالة. بطالة. بطولة. تجرؤ. شجاعة. (دهار). نجدة.نهاک . نهاکة. (تا
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد درویش . او راست : السیرةالاحمدیه فی تاریخ خیرالبریة که در بولاق بسالهای 1314-1315 هَ .ق . بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ).
روزولتلغتنامه دهخداروزولت . [ وِ ] (اِخ ) (فرانکلین ) مرد بزرگ و سیاسی آمریکا، در سال 1882 م . در هایدپارک متولد شد و در سال 1945 درگذشت . سه بار متوالیاً بسالهای 1936 و 1940 و 19
غیاث الدینلغتنامه دهخداغیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) عوض خلجی . از والیان و ملوک بنگاله (خلج ) بسالهای 606 و 607 هَ . ق . رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 426، حبیب السیر چ خیام ج