بزوغلغتنامه دهخدابزوغ . [ ب ُ ] (ع مص ) روشن و تابان شدن آفتاب یا ابتدای طلوع است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). برآمدن آفتاب و ماه و ستاره . (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). بر
بذوقلغتنامه دهخدابذوق . [ ب ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بَذْق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد).
بزوغانیلغتنامه دهخدابزوغانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به بزوغا، قریه ای از قرای بغداد که در دوفرسخی آن قرار داشته و جمعی از علما از آنجا برخاسته اند. از آنجمله ابویعقوب اسحاق بن
بزوغانیلغتنامه دهخدابزوغانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به بزوغا، قریه ای از قرای بغداد که در دوفرسخی آن قرار داشته و جمعی از علما از آنجا برخاسته اند. از آنجمله ابویعقوب اسحاق بن
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن بر
برآمدنلغتنامه دهخدابرآمدن . [ ب َ م َ دَ ] (مص مرکب ) بالا رفتن .(ناظم الاطباء). بالا آمدن . (فرهنگ فارسی معین ). رسیدن . بلند شدن . بالا گرفتن . بالا کشیدن . بر شدن . بربلندی رفت
سیوطیلغتنامه دهخداسیوطی . [ س ُ ] (اِخ ) (849 - 911 هَ . ق .) عبدالرحمن ابی بکر ملقب به جلال الدین ، ادیب ، حافظ، مورخ ، و از اجله ٔ علمای اسلامی است . بسال 849 هَ . ق . در قاهره