بزورلغتنامه دهخدابزور. [ ب ِ ] (ق مرکب ) (از: ب + زور)بطور اجبار و زیردستی . جبراً. با قوت و زور. (ناظم الاطباء). به کره . زورکی . کرهاً. بکراهت . قهراً. به عنف . به اکراه . قهر
بذورلغتنامه دهخدابذور. [ ب َ ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نمّام . (از اقرب الموارد). || آن که پوشیدن راز نتواند. ج ، بُذُر. (منتهی الارب ) (از آن
بذورلغتنامه دهخدابذور. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَذْر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از معجم متن اللغة) . (از تاج العروس ). رجوع به بذر شود.