بزولغتنامه دهخدابزو. [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9).
بزولغتنامه دهخدابزو. [ ب َزْوْ ] (ع مص ) گردن کشی کردن . (آنندراج ). || قهر کردن . (آنندراج ). تطاول کردن . (از اقرب الموارد). تطاول کردن و غالب شدن بر کسی . (ناظم الاطباء). ||
بذولغتنامه دهخدابذو. [ ب َذْ وْ ] (ع مص ) بد گفتن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
بظولغتنامه دهخدابظو. [ ب َ ] (ع مص ) آکنده گوشت شدن کسی . (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ) (از ناظم الاطباء).
بظولغتنامه دهخدابظو. [ ب ُ ووْ ] (ع مص ) فربهی و آکندگی گوشت کسی . (از اقرب الموارد). گویند حظیت المراءة و بظیت ؛ از اتباع است یعنی فربه و آکنده گوشت شد. (منتهی الارب ) (از اقر