بریگادفرهنگ انتشارات معین(بِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - واحد نظامی مرکب از دو فوج ، تیپ . 2 - چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ (ژنرال ) باشند.
بریگادلغتنامه دهخدابریگاد. [ بْری / ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ (ژنرال ) باشند. || واحدی مرکب از دو فوج . تیپ . (فرهنگ فارسی معین ).-
برادر بزرگترگویش اصفهانی تکیه ای: dadigorde طاری: beray(-e) gord طامه ای: berâygordtar / âqâli طرقی: âqâči کشه ای: beray(-e) gord نطنزی: borâygordter
برادر کوچکترگویش اصفهانی تکیه ای: dadikasle طاری: beray(-e) kasǰe طامه ای: berâkesli طرقی: beray(-e) kas کشه ای: beray(-e) kas نطنزی: borâykesla
برادر ناتنیگویش اصفهانی تکیه ای: nadadayi/dadinâteni طاری: naberayi طامه ای: naberâyi طرقی: neberayi کشه ای: neberayi نطنزی: borâynâteni
کاظم آقالغتنامه دهخداکاظم آقا. [ ظِ ] (اِخ ) (میرپنج ...) از صاحبمنصبان بریگاد قزاق در دوره ٔ مبارزه ٔ محمدعلیشاه با مشروطه خواهان . در تاریخ مشروطه ٔ ایران آمده است : چون عین الدول
پیش آهنگیلغتنامه دهخداپیش آهنگی . [ هََ ] (حامص مرکب ) عمل پیش آهنگ . || عمل گروهی از جوانان نیکوکار دارای تعلیمات و عملیات مخصوص و شعارهای مفید. سازمان پیشاهنگان - خلاصه ٔ تاریخچه ٔ
گروهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم جوخه، فوج، گله، رمه، خیل، تیم، اکیپ، باند، تعداد مشخص کندو واحد، یگان، بریگاد، تیپ، ابوابجمعی، افواج، ارتش صورت فلکی، کهکشان، خوشه مشت، جفت، وجب جین،
ناپلئون بناپارتلغتنامه دهخداناپلئون بناپارت . [ پ ُ ل ِ ئُن ْ ب ُ ] (اِخ ) یا ناپلئون اول . امپراطور فرانسه و یکی از جهانگشایان معروف تاریخ است . وی در پانزدهم اوت 1769 م . در شهر آژاکسیو