برگک شکلاتchocolate chipsواژههای مصوب فرهنگستانتکههای کوچک شکلات که یکی از اجزای تشکیلدهندۀ محصولات قنادی شکلاتی است
برگک شیرازیلغتنامه دهخدابرگک شیرازی . [ ب َ گ َ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برگ قسمی از عنب الدب است و بیخ او عود بری است و عودالبندق نیز نامند. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از مخزن الاد
برگک 1bracteoleواژههای مصوب فرهنگستاناندامی شبیه به برگ در قاعدۀ گل در یک گُلآذین که برگه آن را احاطه کرده است
مشکلغتنامه دهخدامشک . [ م ُ / م ِ ] (اِ) ... ناف آهوی خطائی است و عربان مسک خوانند. (برهان ). فارسی به کسر میم و اهل ماوراءالنهر بضم میم خوانند و عرب مِسک بجای شین ، سین دانند
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن بر
شاهترجلغتنامه دهخداشاهترج . [ ت َ رَ / رِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب شاه تره . شهترج . گیاهی است که برگ و دانه ٔ آن جهت خارش و جرب سودمند باشد و معنی آن سلطان البقول است . (از اقرب