برگِ بوLaurusواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از برگبوئیانِ همیشهسبز با برگهای معطر که از آن بهعنوان ادویه یا دارو استفاده میشود و دارای سه گونه است که اغلب در نواحی مدیترانهای میرویند
قضیۀ رستۀ بئرBaire category theoremواژههای مصوب فرهنگستانقضیهای که بر طبق آن هر فضای سنجهای کامل یک مجموعۀ رستهدوم است
بارگُنجـ دوبهبَرcontainer barge carrierواژههای مصوب فرهنگستانکشتیای که برای حمل همزمان دوبه و بارگُنج طراحی و ساخته شده است
بری بریفرهنگ فارسی عمیدبیماریای که بر اثر کمبود ویتامین B در بدن بروز میکند و عوارض آن عبارت است از اختلالات قلبی، التهاب اعصاب، و لاغری.
قاردیکشنری عربی به فارسیقير معدني , قيرنفتي , قير طبيعي , برگ بو , درخت غار , برگ غار که نشان افتخاربوده است , بابرگ بويا برگ غاراراستن
لوریه کومنلغتنامه دهخدالوریه کومن . [ ی ِ ک ُ م َ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) غار. برگ بو. رجوع به غار و کتاب کارآموزی داروسازی ص 200 شود.
لاورسلغتنامه دهخدالاورس . [ رُ ] (لاتینی ، اِ) غار. دهمست . رند. دِهم . عمار. ذاقی . برگ بو. نوعی از لراسه ، شامل درختانی که پیوسته سبز باشند. رجوع به لریه شود.
غارفرهنگ فارسی عمید۱. درختی بزرگ و تناور، با گلهای ریز و سفید، برگهای درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوشبو که در شام و برخی کشورهای دیگر میروید و میگویند تا هزار سال عمر میکند. برگ، پوست، و میوۀ آن در طب به کار میرود؛ دهم؛ برگبو؛ دهمست؛ دهمشت.۲. میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق، با پوست نازک و سیاهرنگ
غارفرهنگ فارسی معین[ ع . ] (اِ.) درختچه ای است از تیرة گل سرخیان و از دستة بادامی ها که منشأ آن را نواحی غربی آسیا (قفقازیه و ایران ) ذکر کرده اند ولی امروزه این گیاه را یا به جهت استفاده های دارویی آن یا به جهت زینت در غالب نقاط دنیا می کارند. برگ هایش متناوب ، ساده ، بی کرک ، شفاف و دندانه دار با فاصلة زیاد و دارای