برگه دانلغتنامه دهخدابرگه دان . [ ب َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) جای قرار دادن برگه ها. این کلمه بجای کلمه ٔ فیشیه پذیرفته شده است . (لغات فرهنگستان ).
برگه دانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجای قرار دادن برگهها؛ جعبه یا قفسهای که برگهها بهترتیب در آن قرار داده میشود؛ فیشیه.
فیشیهلغتنامه دهخدافیشیه . [ شی ِ ] (فرانسوی ، اِ) مجموعه ٔ فیش ها. || جعبه یا قفسه ٔ محتوی فیش . برگه دان . (فرهنگ فارسی معین ).
سیاه دانهلغتنامه دهخداسیاه دانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) شونیز است که به فارسی سیاه بیرغ گویند. (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حبةالخضراء. نانخواه . نانخه . نانخاة. نا
برگهلغتنامه دهخدابرگه . [ ب َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) برگ کوچکی که در پای ساقه ٔ گل است . (لغات فرهنگستان ). برگ خرد.- دوبرگه ؛ علفی است . (لغت محلی شوشتر، خطی ). || خشک کرده ٔ
پرساکومهایcirrocumulusواژههای مصوب فرهنگستانتکه یا برگه یا لایۀ ابر سفید، نازک و بدون سایهروشن، متشکل از اجزای بسیار کوچک به شکل دانه، چینوشکن و غیره، درهمفرورفته یا جداازهم و کموبیش بهطور منظم مرتب
پاسخنامهفرهنگ انتشارات معین( ~. مِ) (اِ.) برگه یا دفترچه ای که برای نوشتن پاسخ پرسش های خاص آماده شده است و معمولاً در آزمون ورودی دانشگاه و مانند آن به کار می رود. مق . پرسشنامه .