برگشت دادنلغتنامه دهخدابرگشت دادن . [ ب َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) برگرداندن . بازگرداندن . پس دادن . اعاده . ارجاع . عودت دادن . و رجوع به برگشت شود.
برگشتگویش اصفهانی تکیه ای: vegelâ طاری: vâgelâ طامه ای: vegelâ طرقی: vâgerdâ کشه ای: vâgerdâ نطنزی: vâgelâ
برگردانیدنفرهنگ انتشارات معین(بَ گَ دَ) (مص م .) 1 - برگشت دادن . 2 - پشت و رو کردن . 3 - ترجمه کردن . 4 - بازپس بردن . 5 - مجازاً استفراغ کردن .
وداواژهنامه آزادوَداْ:(wada) در گویش گنابادی یعنی دادن ، بخشش کردن || پس دادن ، برگشت دادن || همخوابگی کردن
بازگرداندنلغتنامه دهخدابازگرداندن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشت دادن . ارجاع . برگرداندن . برگشت دادن . پس فرستادن : برو همچنان بازگردان شترمبادا کزو سیم خواهیم و دُر. فردوسی .مرا با
وَپِیْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی به عقب ، به پشت ، برگشت دادن ، پس دادن ، فارق شدن از انجام کاری