برگشتگیلغتنامه دهخدابرگشتگی . [ ب َ گ َ ت َ/ ت ِ ] (حامص مرکب ) وضع و حالت برگشته . (فرهنگ فارسی معین ). بازگردیدگی . وارونی . واژگونی . انقلاب . برتافتگی . (یادداشت دهخدا). تغییر
برگشتگیretroflexionواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آوایی که در طی آن نوک زبان در پشت برآمدگی لثه قرار میگیرد و به سمت سختکام برمیگردد
زؤابلغتنامه دهخدازؤاب .[ زُ آ ] (ع اِمص ) (از «زٔب ») تغییر و برگشتگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انقلاب . (ناظم الاطباء). یقال : الدهر ذوزؤاب ؛ ای انقلاب . و گفته اند که
invertsدیکشنری انگلیسی به فارسیچرخش، برگشتگی، برگردانی، سوء تعبیر، انحراف، قلب عبارت، معکوس کردن، بالعکس کردن