برگزینلغتنامه دهخدابرگزین . [ ب َ گ ُ ] (ن مف مرکب ) مخیّر. (دهار). پسندیده شده . || منتخب .انتخاب شده . (ناظم الاطباء). برتر. مرجح : سپهدار با لشکر و گنج و تاج بدیدند آن برگزینان
برگزینندهلغتنامه دهخدابرگزیننده . [ ب َ گ ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) انتخاب کننده . || پسندکننده . || ترجیح دهنده . و رجوع به برگزیدن شود.
پایی تداومِ برگزینsostenuto pedalواژههای مصوب فرهنگستانپایی میانی پیانوی امروزی که باعث آزاد ماندن سیمهایی میشود که شستیهای مربوط به آنها در لحظة عملکرد پایی فشار داده شدهاند
برگزینندهلغتنامه دهخدابرگزیننده . [ ب َ گ ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) انتخاب کننده . || پسندکننده . || ترجیح دهنده . و رجوع به برگزیدن شود.
دانش گزینفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآنکه علم و دانش را برگزیند و روی به علم و فضل بیاورد؛ گزینندۀ دانش.