برگزارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= برگزار کردن برگزار کردن: (مصدر متعدی)۱. انجام دادن؛ بهجا آوردن.۲. برپا داشتن.
برگذارلغتنامه دهخدابرگذار. [ ب َ گ ُ ] (اِمص مرکب ) انجام . اجرا. (فرهنگ فارسی معین ). || عرض . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) انعام . عطیه . بخشش . (از آنندراج
برگزار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برپاداشتن، ترتیب دادن، برپا کردن، منعقد کردن ۲. انجام دادن ۳. ادا کردن، بهجا آوردن ۴. سپری کردن
heldدیکشنری انگلیسی به فارسیبرگزار شد، نگه داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، باز داشتن، جا گرفتن، تصرف کردن