بگریزگویش اصفهانی تکیه ای: ârmâl / bevriǰ طاری: ârmâl طامه ای: ârmâl طرقی: ârmâl کشه ای: ârmâl نطنزی: ârmâl / ferâr ke
برگ ریزلغتنامه دهخدابرگ ریز. [ ب َ ] (نف مرکب ) برگ ریزنده . برگ ریزان . در حال برگ ریختن : ز توفیدن بوق و از بانگ تیزهمه بیشه بد چون خزان برگ ریز. اسدی .ز بس برگ ریزش گه باد تیزگر
بگریزگویش خلخالاَسکِستانی: bəvrij دِروی: bə.vrij شالی: bə.vrij کَجَلی: bi.vrij کَرنَقی: dəvazz کَرینی: davazz کُلوری: bəvrij گیلَوانی: davaz لِردی: davaz
بگریزگویش کرمانشاهکلهری: bae:wâ گورانی: bae:wâ سنجابی: bae:wâ کولیایی: bae:wâ زنگنهای: bae:wâ جلالوندی: bae:wâ زولهای: bae:wâ کاکاوندی: bae:wâ هوزمانوندی: bae:wâ
یاقوتلغتنامه دهخدایاقوت . (اِ) نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان
ژاپنلغتنامه دهخداژاپن . [ پ ُ ] (اِخ ) کشور امپراطوری ژاپن یا دائی نیپون که بمعنی مملکت شمس طالع است شامل چهار هزار جزیره ٔ خرد و بزرگ است که از شبه جزیره ٔ کامچاتکا تا سواحل جن
شیداییلغتنامه دهخداشیدایی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص )دیوانگی . (آنندراج ) (یادداشت مؤلف ). صفت شیدا. جنون . (یادداشت مؤلف ). آشفتگی . (آنندراج ) : مرا نسبت به شیدایی کند ماه پری پیک
خشایارشالغتنامه دهخداخشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بت